به کجا چنین شتابان؟

به کجا چنین شتابان؟

  گون از نسیم پرسید

- دل من گرفته زینجا

   هوس سفر نداری زغبار این بیابان؟

ادامه نوشته

زهی عشق که ما راست خدایا ( کلیات شمس تبریزی ) مولانا

رواق منظر چشم من آشیانه توست ( حافظ)

مدرسه ها وا شده ...

http://s2.picofile.com/file/7161036341/mehr.mp3.html

تبریک میگم اول مهر خوش بگذره

متن سرود

مدرسه ها وا شده،همهمه برپاشده

با حضور بچه ها،مدرسه زیبا شده

چه شادی و چه شوری،چه جشنی و سروری

ادامه نوشته

مخسب ( دیوان شمس تبریزی ، مولانا )...حالا بخسب

به جان تو که مرو از میان کار مخسب

ز عمر یک شب کم گیر و زنده دار مخسب

هزار شب تو برای هوای خود خفتی

 

ادامه نوشته

انقده دور خودت نچرخ (محسن یگانه)

                                        

دریافت کد

   انقده دور خودت نچرخ ،زمونه دورت می زنه

اینا بازی روزگاره،نه دست تو نه دست منه
آخه فقط تو نیستی تو دنیا که کارت گیر روزگاره
ولی حتی یه لحظه کم نیار هیچ کاری نشد نداره

اگه دنیا پشت سر هم برات ساز مخالف زد غمت نباشه

اگه خسته شدی و حوصلت سر رفت و امیدت آخراشه

اگه حتی حس می کنی تنها ترین آدم رو این زمینی

ولی یادت نره یکی اون بالا حواسش همیشه به بنده هاشه

اگه دنیا پشت سر هم برات ساز مخالف زد غمت نباشه

اگه خسته شدی و حوصلت سر رفت و امیدت آخراشه

اگه حتی حس می کنی تنها ترین آدم رو این زمینی

ولی یادت نره یکی اون بالا حواسش همیشه به بنده هاشه

اگه مسیر زندگیت راهی واسه رفتن نداشت

اگه هیچکی نموند و همه جا زدن و سایتم تنهات گذاشت

می خوای تسلیم سرنوشتت بشی حتی حرفشم نزن

یکی همین نزدیکیاست،پیش تو پیش من

اونی که این مسیرو پیش پات گذاشت هواتو داره تا آخرش

خودشم همین نزدیکیاست که دلگرمیم به بودنش

غم (خیام)

تا کي غم آن خورم که دارم يا نه
وين عمر به خوشدلي گذارم يا نه

ادامه نوشته

دگران کاشتند و ما خوردیم (ملک‌الشعرای بهار)

شاه انوشیروان به موسم دی
رفت بیرون ز شهر بهر شکار

ادامه نوشته

دنبال نخود سیاه فرستادن

هرگاه بخواهند کسی از مطلب و موضوعی آگاه نشود و او را به تدبیر و بهانه بیرون فرستند و یا به قول علامه دهخدا:"پی کاری فرستادن که بسی دیر کشد." از باب مثال می گویند: "فلانی را به دنبال نخود سیاه فرستادیم." یعنی جایی رفت به این زودیها باز نمی گردد.

ادامه نوشته

مناظره سیر و پیاز (پروین اعتصامی )

سیر، یک روز طعنه زد به پیاز

که تو مسکین چقدر بد بوئی

ادامه نوشته

قدر هنر (گلستان سعدی )

 

حکیمی پسران را پند همی‌داد که جانان پدر هنر آموزید که ملک و دولت دنیا اعتماد را نشاید و ...

 

ادامه نوشته

چه تلخ است روابطمان این روزها که...

 چه تلخ است روابطمان این روزها که چیزی نیست جز حسابگری

   مجلس عروسی یکی از بزرگان بود و ملا نصرالدین را نیز دعوت کرده بودند .

ادامه نوشته

قصهٔ راز حلیمه ( دفتر چهارم مثنوی مولانا)

 

قصهٔ راز حلیمه گویمت

تا زداید داستان او غمت

مصطفی را چون ز شیر او باز کرد

بر کفش برداشت چون ریحان و ورد

ادامه نوشته

به جهان خرم از آنم (سعدی)

به جهان خرم از آنم که جهان خرم ازوست

عاشقم بر همه عالم که همه عالم ازوست

ادامه نوشته

وگر تنها شدی از یار و اصحاب ( مولوی، دیوان شمس)

از این پستی به سوی آسمان شو

روانت شاد بادا خوش روان شو

ادامه نوشته

جایزه تحویل

جنایت کاری که یک آدم را کشته بود، در حال فرار و آوارگی

با لباس ژنده و پرگرد و خاک و دست و صورت کثیف، خسته و کوفته ، به یک دهکده رسید.

چند روزی چیزی نخورده و بسیار گرسنه بود.

او جلوی مغازه میوه فروشی ایستاد و به پرتقال های بزرگ و تازه خیره شد.

ادامه نوشته

وقتی شما به شهر نیویورک سفر کنید

جالب ترین بخش سفر شما هنگامی است که پس از خروج از هواپیما و فرودگاه

قصد گرفتن یک تاکسی را داشته باشید

اگر یک تاکسی برای ورود به شهر و رسیدن به مقصد بیابید شانس به شما روی آورده است.

اگر راننده ی تاکسی شهر را بشناسد و از نشانی شما سر در آورد با اقبال دیگری روبرو شده اید.

ادامه نوشته

مناظره عدس و ماش (پروین اعتصامی)

عدسی وقت پختن، از ماشی

روی پیچید و گفت این چه کسی است

ماش خندید و گفت غره مشو

ادامه نوشته

گفت : الست و تو بگفتی : بلی ! ( دیوان شمس ، مولانا )

 

پیشتر آ پیشتر ای بوالوفا

از من و ما بگذر و زوتر بیا

ادامه نوشته

غمی هست ( فیض کاشانی )

علامه محسن فیض کاشانی زاده کاشان بوده و جد در جد فیلسوف
و عالم و حکیم بودند و مادر ایشون شاعره بودند

ایشون شاگرد اساتیدی چون میرفندرسکی و ملاصدرا بودن
و شاگردهای بزرگی هم چون محمدباقر مجلسی  و سید نعمت الله جزایری 
رو تربیت کردنو شخصیت بسیار وارسته و برجسته ای داشتن 
    ارسالی از : فرزانه جون

غمی هست در دل که گفتن ندارد

ادامه نوشته